ِعجب اشخاصانی، اصطلاح ابداعی خود هوشنگ بود و در مواقعی که از گفتار و عمل یکی تعجب میکرد بکار میبرد که مفهوم عجب آدمی! را داشت. با هوشنگ و دوستانی که هم خو و همسن بودیم در مواقع تعطیلات زنجیره ای، به ویلای کردان کرج یا شمال میرفتیم و ایام سپری میکردیم. این دورهمی ها تماما خانوادگی بود ولی گاهگاهی، بعد از اخذ مجوز از «زنانه جات» (این ترم .هم از ابداعات تخصصی هوشنگ بود و برای همسران! بکار میبرد) مجردی میرفتیم
در این جرگه عباس بود وبهروز، سعید، فریبرز، پرویز و البته هوشنگ، که صاحب ویلای کردان بود. گاهگاهی که این چند خانوار با بستگان درجه یک و دو ( مادر، خواهر و مادر زن و…) همراه میشدند، تعداد افراد قافله تفریحی ما افزون بر دو جوخه میشد. طبق روال رایج در اینگونه مسافرت ها، در خرید و مصرف اطعمه و اشربه زیاده روی میشد. زیرا ملت هم میوه و غذای بهتر و بیشتر از معمول خود را مصرف میکردند هم برای عقب نماندن در ماراتن خوردن از دیگر افراد، رژیمهای غذائی موقتا تعطیل شده بود. مگر میشد از کباب، اوزون بورون آبگوشت بزباش و دمپختک تخصصی هوشنگ گذشت. خیلی از ماها خوردنی و میوه های فانتزی و گران آن زمان، مثل موز و کیوی، انبه و خاویار و میگو بندری را برای اولین بار در این بریز بپاشها خریدیم، دیدیم و چشیدیم!

هوشنگ در حال نظارت بر حرکات موزون کردانیان
همه امور سفر از قبل برنامه ریزی و تدارک میشد. وسایل غذا، میوه و تنقلات تهیه میگردید. البته در مورد برخی هزینه هائی که میبایست در محل تهیه شود، یکی بعنوان مادر خرج (یا بقول هوشنگ؛ مادر ق… خرج!) انتخاب و متولی آن میگردید. آخر تعطیلات نیز، هزینه ها محاسبه و سهم هر خانوار دانگی گرفته میشد.