-
مطالب اخير
- هوشنگ نامه
- بوبا
- بزرگ خاندان
- گشت و گذاری در تهران
- به کجا چنین شتابان – از عرش به فرش؛ ورجی
- وقتی که بچه بودم
- تور غیر زیارتی در شاه عبدالعظیم
- جانی دپ در بوتیک اخترآباد
- شیوه غریب سوداگری
- پرسه در گذر خاطره ها -اهراب
- تماشاگه خاطره ها – اطلبوا العلم ولو في الصين و الباکستان
- – دعوای سر حاجی نین باشی
- حسن عمو! جواد جیم شد!
- آن روزگاران
- مبدا تاریخ
- مارکتینگ به روش غیر متعارف – اعجوبه ها
- انگیزه قمه زنی رحیم دیزقیراخ چی بود؟
- مبارزه با هجوم فرهنگ مبتذل غرب؛ دیش زدائی
- خوشه چینان خرمن سخندانی؛ رسول سیم کش و اسماعیل حیدری
- حکایت مار و پونه
نظر شما
پيوندى در پرسه در گذر خاطره ها -اهر… ناشناس در بزرگ خاندان حسین آزادفرد در خوشه چینان خرمن سخندانی؛ رسول… ناشناس در خوشه چینان خرمن سخندانی؛ رسول… حسین آزاد فرد در خوشه چینان خرمن سخندانی؛ رسول… در فيس بوك
بايگانى
بایگانی دسته بندی ها: خاطره ها
هوشنگ نامه
ِعجب اشخاصانی، اصطلاح ابداعی خود هوشنگ بود و در مواقعی که از گفتار و عمل یکی تعجب میکرد بکار میبرد که مفهوم عجب آدمی! را داشت. با هوشنگ و دوستانی که هم خو و همسن بودیم در مواقع تعطیلات زنجیره ای، … ادامهی خواندن
بوبا
بوبا را قبلا نمیشناختم. خیلی اتفاقی ترانه ای از او به گوشم خورد، با نوائی آشنا و لحنی دلنشین. در اینترنت پیگیر شدم و دریافتم که صاحب آن صدای پر هِیمنه و دل انگیز، واختانگ کنستانتینوویچ کیکابیدزه مشهور به بوبا خواننده و هنرمند صاحب … ادامهی خواندن
نوشتهشده در خاطره ها
دیدگاهی بنویسید
بزرگ خاندان
حسین عمی (عمو) برادر ارشد و تنی پدر بزرگم، حاج غلامحسین بود. او به لحاظ سنی، بزرگ خاندان محسوب میشد گرچه خود خصلتا و ذاتا چنین رتبه و منصبی را نه برسمیت شناخت و نه قبول کرد. همه او را … ادامهی خواندن
گشت و گذاری در تهران
مهر ماه امسال (1396)، تهران بودم. هم کار اداری داشتم و هم دیدار دوست و آشنا و وطن که بسیار برایم لذت بخش بود. در مواقع بیکاری می زدم بیرون. رفتم شاه عبدالعظیم، پل طبیعت که واقعا زیباست، سنگلج، تجریش، … ادامهی خواندن
به کجا چنین شتابان – از عرش به فرش؛ ورجی
از عرش بفرش؛ وَرجی روز هشتم آذر سال بیست و چهار زمانی که فدائیان حزب دموکرات پیشه وری در کارزار فتح تبریز بودند و بقول مادر مرحومم سطح شهر از برف سفید و از آسمان گلوله میبارید، فایتونی (درشگه کروکی) … ادامهی خواندن
وقتی که بچه بودم
غم بود اما کم بود گفته باشم که اگر واجد شرایط و خصوصیات کودکی و نوجوانی زیر نیستید، وقت خود را به خواندن این مطلب تلف نکنید زیرا که برایتان بی معنی و غیر ملموس است. البته با نخواندن … ادامهی خواندن
تور غیر زیارتی در شاه عبدالعظیم
شاه عبدالعظیم از مکانهائیست که دیدن ، زوار، بازار و حرمش برایم جالب است. اینجا هم مثل جاهای دیگر دگرگون شده است. در شهر ری دیگر نشانه های کمی از گذشته باقیست . تغییراتی جبری در ظاهر و بطن … ادامهی خواندن
نوشتهشده در خاطره ها
دیدگاهی بنویسید
جانی دپ در بوتیک اخترآباد
،در برهوت حاشیه غربیِ مهر شهرِ کرج آنجاتیکه تپه و کتل ها به دیوار زندان قزلحصار منتهی میشود، در دامنه آق تپه آبادیهای خلق الساعه ای ایجاد شده اند. رجب آباد، ملک آباد، اختر آباد، و چند آبادِ دیگر. ساکنین، … ادامهی خواندن
نوشتهشده در خاطره ها
دیدگاهی بنویسید
شیوه غریب سوداگری
ساعت هشت صبح برای انجام کاری در چهارراه شهناز بودم. هنوز ساعتی به باز شدن ادارات و مغازه ها مانده بود . چند دکاندار سرگرم تمیزکاری، آبپاشی جلو مغازه و یا چیدن ویترین خود بودند. میخواستم برای گذراندن وقت سری … ادامهی خواندن
اهراب غرض از این نوشته شناساندن اهراب، محله ای در کهن دیار تبریز نیست. در حقیقت از اهرابی که در ذهن من نقش بسته، اثر کمی باقی هست. محله ای که از نه تا بیست و دو سالگیم را در آنجا گذراندم و در … ادامهی خواندن